Web Analytics Made Easy - Statcounter

فرارو- بامداد سه شنبه، ۲۶ دی ماه، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به مواضعی در عراق و سوریه حمله کرد. سپاه پاسداران، با انتشار چهار بیانیه جداگانه حملات موشکی به اهدافی در عراق و سوریه را مورد تایید قرار داد. بر اساس این بیانیه ها، هدف اصلی این حملات، مقر موساد در منطقه کردستان در اربیل عراق و داعش در سوریه بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش فرارو، در بیانیه شماره ۲ سپاه اعلام شده است که این حملات، در پاسخ به حملات تروریستی راسک و کرمان انجام شده است. در بخشی از این بیانیه به صراحت اشاره شده؛ «در جریان این حملات، محل‌های تجمع فرماندهان و عناصر اصلی مرتبط با عملیات‌های تروریستی اخیر؛ به ویژه داعش، در سرزمین‌های اشغالی سوریه منهدم شد».

سپاه پاسداران در بخشی از بیانیه شماره ۳ نیز، تاکید کرده است که این حمله پاسخی به «شرارت‌های اخیر رژیم صهیونیستی در به شهادت رساندن فرماندهان سپاه و جبهه مقاومت» است و در همین راستا، «مقر‌های جاسوسی اسرائیل» در اقلیم کردستان عراق، هدف حمله موشک‌های بالستیک قرار گرفته است.

پس از گذشت ساعاتی از انتشار بیانیه سوم، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بیانیه چهارم خود را منتشر کرد. در بخشی از این بیانیه می‌خوانیم: «طی این عملیات، اهداف مورد نظر با ۲۴ فروند انواع موشک بالستیک به شرح زیر مورد اصابت دقیق و انهدام قرار گرفت: تعداد ۴ فروند موشک خیبرشکن از خوزستان به مقر گروهک تکفیری داعش در منطقه ادلب سوریه، تعداد ۴ فروند موشک از غرب و نیز تعداد ۷ فروند موشک دیگر از شمال غرب کشور به مقر جاسوسی موساد در اقلیم کردستان عراق، تعداد ۹ فروند انواع موشک به محل‌های استقرار سایر گروهک‌های تروریستی در دیگر مناطق سرزمین‌های اشغالی سوریه. به ملت مقتدر و سربلند ایران اسلامی بار دیگر اطمینان می‌دهیم عملیات‌های تهاجمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تا انتقام آخرین قطره‌های خون شهیدان میهن عزیزمان ادامه خواهد داشت.»

در واکنش به این حملات وزارت امور خارجه آمریکا در بیانیه‌ای مدعی شد این حملات دریک منطقه مسکونی در نزدیکی کنسولگری این کشور در اربیل انجام شده و اقدامی غیرمسئولانه است. با این وجود، آدرین واتسون، سخنگوی شورای امنیت ملی کاخ سفید، گفت: «ما موشک‌هایی را که به شمال عراق و شمال سوریه اصابت کرد، ردیابی کرده‌ایم. هیچ پرسنل یا تأسیسات آمریکایی هدف قرار نگرفته‌اند. ایالات متحده از حاکمیت، استقلال و تمامیت ارضی عراق حمایت می‌کند.»

در راستای توضیح علل و چگونگی حملات سپاه به مواضع داعش و موساد در عراق و سوریه، ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران گفت: «اقدام نظامی در اربیل و ادلب بخشی از مجازات متجاوزان به امنیت ایران بود ایران همواره ضمن حمایت از صلح، ثبات و امنیت منطقه به رعایت حاکمیت و تمامیت سرزمینی کشور‌ها پایبند است و در عین حال در استفاده از حق مشروع خود برای برخورد بازدارنده با منابع تهدیدکنندهٔ امنیت ملی و دفاع از امنیت شهروندان خود و تنبیه جنایتکاران تردید نخواهد کرد.»

با این وجود، مسرور بارزانی، نخست وزیر اقلیم کردستان عراق مدعی شده است حملات به اقلیم کردستان هیچ توجیهی ندارد. وی در این باره گفت: «ایالات متحده به دعوت دولت عراق برای مبارزه با تروریسم در عراق است. ما فکر نمی‌کنیم که تروریسم در عراق پایان یافته باشد. ما نمی‌دانیم چرا ایران علیه غیرنظامیان در اربیل انتقام می‌گیرد. ادعا‌های ایران بی اساس است. کسانی که هدف قرار گرفته اند درگیر هیچ شکلی از سیاست یا امنیتی نیستند. آن‌ها تاجران عادی هستند.». همچنین وزارت خارجه عراق ویدئویی را از احضار ابوالفضل عزیزی کاردار ایران در بغداد منتشر کرده است.

با توجه به این شرایط، پرسش‌هایی مطرح است از جمله این که حمله مشروع ایران به مواضع تروریست‌ها در خاک عراق و سرویه تا چه حد با واکنش ایالات متحده رو به رو خواهد شد و آیا سطح تنش‌های منطقه یا افزایش خواهد یافت یا خیر؟ حشمت‌الله فلاحت‌پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و تحلیلگر سیاسی در گفتگو با فرارو به این پرسش‌ها پاسخ داده است:

مسیر کنترل تنش ایران و ایالات متحده باز است؟

حشمت الله فلاحت پیشه به فرارو گفت: «من از هفت اکتبر (آغاز جنگ غزه) تا کنون، بار‌ها هشدار داده بودم که خطر شکل گیری یک جنگ وجود دارد. از همان روز نخست نیز، گفتم که هدف نتانیاهو ادامه جنگ تا روزی است که ایران و ایالات متحده را وارد یک چالش جدی کند. در همان زمان، به دیپلمات‌های طرفین هشدار دادم که میز مذاکره را در عمان ترک نکنند و سعی کنند، مدیریت بحران به جای تل آویو در «میز قرمز» ایران و آمریکا انجام شود. ضمن این که یک واقعیت هم وجود دارد؛ ایران و آمریکا دو کشوری بودند که از حمله حماس علیه اسرائیل، غافلگیر شدند، ولی این به این معنا نیست که هر یک از دو کشور، این حمله را به گونه ای، در راستای منافع خود نمی‌دیدند. اما به جای این که هر دو کشور سعی کنند تحولات را به شیوه‌های خود مدیریت کنند، مدیریت را به دست افراطی‌ترین گروه‌ها دادند.»

وی افزود: «با این شرایط، صحنه به گونه‌ای شکل گرفته که عملا ایران و آمریکا که می‌توانستند تحولات را مدیریت کنند، روز به روز از یکدیگر دور شدند و پیش بینی می‌شود که اگر شرایط، حداکثر تا یک سال آینده به همین ترتیب، پیش برود، امکان بروز یک جنگ بین ایران و ایالات متحده و حتی جنگ در کل منطقه وجود دارد. دلیل این شرایط را در دو خط قرمز می‌بینم. خط قرمز اول این که ایرانی‌هایی که در دوران فشار حداکثری ترامپ بودند، حاضرند فشار جنگ منطقه‌ای را تحمل کنند، اما به دوران فشار حداکثری برنگردند. در فشار حداکثری، مدیریت فشار و مدیریت تحولات بر عهده آمریکا بود و به هر حال، این موضوع، سویه‌هایی جدی را متوجه ایران کرده بود. اما حداقل اگر جنگ منطقه‌ای شکل بگیرد، مدیریت جنگ در اختیار آمریکا و متحدانش نخواهد بود، چرا که گروه‌ها و کشور‌های مختلفی در منطقه حضور دارند که چاره‌ای به جز دخالت در جنگ ندارند، ضمن این که بازیگران جهانی نیز، هر یک، بخش‌هایی از منافع خود را در جنگ می‌بینند و در نتیجه، جنگ، گستره‌ای می‌گیرد که کمتر از گستره جنگ جهانی دوم نیست.»

اهمیت حفظ توازن استراتژیک ایران در منطقه

رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم گفت: «اگر منطقه خاورمیانه درگیر جنگ شود، حتما ادبیات دیگری بین چین و تایوان، حاکم خواهد شد که انتخابات کنونی و جنگ لفظی پس از آن، این زمینه را فراهم می‌کند. حتما جنگ اوکراین نیز به یک جنگ جدی‌تر و خانمان سوز‌تر تبدیل می‌شود و بنابراین مدیریت کلی تحولات به هیچ وجه در اختیار ایالات متحده نیست و به همین دلایل است که می‌گویم حتی اگر ایرانی ها، وارد یک جنگ منطقه‌ای شوند، این شرایط را بهتر از فشار‌های حداکثری و بازگشت به دوران ترامپ می‌بینند. موضوع دیگر، بحث توازن در عمق استراتژیک ایران و دشمنان ایران است. ایرانی‌ها متوجه شده اند که اسرائیل زیر سایه ایالات متحده و متحدانش در حال بر هم زدن توازن در عمق استراتژیک ایران است. اسرائیلی‌ها حتی زمانی که به غزه حمله کردند، از اطلاق عنوان «جنگ» به این حمله، پرهیز کردند، ولی شاهدیم که بدترین نوع جنگ را به غزه تحمیل کردند.»

وی افزود: «بسیاری از استحکامات دفاعی و تونل‌هایی که در غزه از بین رفت، استحکاماتی بود که یکی از برگ‌های برنده جریان مقاومت به حساب می‌آمد و حتی جریان مقاومت هم تصور نمی‌کرد که اسرائیلی‌ها در این حد، ویرانی را در غزه رقم بزنند. اسرائیل در غزه به دنبال بازگشت نیست، بلکه به دنبال ایجاد یک پایگاه مستحکم است که در آینده نزدیک به هیچ وجه توسط حماس امکان محاصره و حمله وجود نداشته باشد. همزمان که جنگ در غزه ادامه دارد اسرائیل از همان روز‌های اول، جنگ در لبنان را نیز آغاز کرده است. اما نوع این جنگ فرق دارد و شامل نقطه زنی‌هایی است که در لبنان انجام می‌شود و علاوه بر استحکامات و تجهیزات، توان پدافندی و آفندی، یعنی همان نظام تهاجمی و دفاعی حزب الله را هدف قرار داده است. درواقع اسرائیلی‌ها بدون آن که جنگ را مستقیما علیه حزب الله آغاز کنند، در حال زمینه چینی راهبردی برای جنگ آینده با لبنان هستند و تردیدی ندارم که اگر هر نوع رفتار مقابله‌ای با نتانیاهو شکل نگیرد (در میدان جنگ یا دیپلماتیک)، حتما، بلافاصله، نیرو‌های اسرائیلی پس از بازگشت به غزه و تخریب استحکامات آن به جنوب لبنان حمله خواهند کرد و این رفتار، توازن را در عمق استراتژیک از بین می‌برد.»

اسرائیل به دنبال آتش افروزی بین ایران و آمریکاست

این تحلیلگر سیاست خارجی در ادامه گفت: «ایالات متحده با روزانه کردن حمله به یمن، عملا نشان داد که تلاش دارد، این بخش از عمق استراتژیک ایران در منطقه را نیز به شکست بکشانند. آمریکا در عراق نیز به شکل همزمان، تلاش‌های اطلاعاتی، سیاسی و اقتصادی را شکل داده تا مانع از پیوستن گروه‌های مقاومت عراقی به راهبرد ضد اسرائیلی منطقه‌ای شود و می‌بینیم که آمریکایی‌ها تلاش کرده اند مناسبات دلاری بین ایران و آمریکا را کاملا متوقف کنند و در عین حال در عراق شرایط معکوسی ایجاد کنند. همچنین، دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل در تلاشند پایگاه‌هایی را در جوار مرز ایران ایجاد کنند. معنای این رفتار، سنگربندی است و ایرانی‌ها می‌دانند آمریکایی‌ها در حوزه‌های مختلف علیه ایران سنگربندی شکل داده اند و آن چه که تحت عنوان «اختلاف بایدن و نتانیاهو»، مطرح می‌شود نیز بیشتر شبیه یک جنگ زرگری است و هیچ توقفی در این راهبرد‌ها ایجاد نکرده است.»

وی افزود: «شاید آمریکایی‌ها در نوع حمله به غزه برخی اختلافات را نشان داده باشند، اما بر سر محدود کردن توان و عمق استراتژیک ایران و گام برداشتن در راستای اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران، با یکدیگر هم نظر هستند. این چیزی است که ایرانی‌ها فهمیده اند و کاری که شاید در همان روز‌های ابتدایی هفت اکتبر، ایران و متحدان ایران باید انجام می‌دادند، اکنون انجام می‌دهند. معنای این شرایط این است که احتمال بروز چالش‌های جدی تری نیز وجود دارد. در طول این مدت، افرادی از جمله بلینکن و سالیوان، چندین سفر را به منطقه انجام دادند، اما در عمل، همچنان کوچک‌ترین تحرک دیپلماتیکی شکل نگرفته است. معنای این سیاست این است که بازیگر اصلی ایران است وعصر مهار ایران سپری شده و آمریکایی‌ها باید به میز مذاکره برگردند. نکته آخر این است که آمریکا با مسدودسازی مجدد ۶ میلیارد دلار از پول ایران در قطر (هر چند به شکل رسمی اعلام نشد)، پا روی خط قرمز‌های ایران گذاشته است. ایرانی‌ها حساسیت ویژه‌ای به عهدشکنی آمریکایی‌ها دارند، برای مثال، زمانی که آمریکا برجام را زیر پا گذاشت، ایرانی‌ها تا تولید سوخت ۶۰ درصد پیش رفتند و اکنون نیز این عهدشکنی باعث می‌شود ایرانی‌ها به قالبی برگردند که همواره برای بایدن، یک کابوس بوده و برای جلوگیری از این کابوس، تنها راه، بازگشت به میز عمان است که امیدوارم این اقدام انجام شود چرا که در غیر این صورت، ایران و آمریکا به سمت تشدید تنش‌ها حرکت خواهند کرد.»

منبع: فرارو

کلیدواژه: اسرائیل ایالات متحده آمریکا سپاه پاسداران حمله تروریستی قیمت طلا و ارز قیمت خودرو قیمت موبایل عمق استراتژیک ایران ایران و آمریکا اقلیم کردستان سپاه پاسداران ایالات متحده فشار حداکثری آمریکایی ها بین ایران امنیت ملی ایرانی ها منطقه ای یک جنگ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۵۴۸۴۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

تصمیم عرب‌ها درمورد تهران و تل آویو چیست؟

فارن افرز در مطلبی به قلم دالیا داسا کایه و سنم وکیل نوشت: زمانی که ایران در روز ۱۳ آوریل بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد روانه اسرائیل کرد، اردن به دفع این حمله کمک نمود. گزارش‌های رسانه‌ای اولیه نشان داد که چند دولت دیگر عربی نیز در دفاع از آسمان اسرائیل مشارکت داشته اند؛ اما این اقدامات بعدا تکذیب شد. با این وجود، شماری از رهبران اسرائیلی و برخی ناظران در واشنگتن این اقدامات را به عنوان نشانه‌ای از یک تغییر جهت مهم تعبیر کردند.

به گزارش انتخاب، استدلال آن‌ها این بود که در صورت تداوم تشدید تنش با ایران این دولت‌ها طرف اسرائیل را می‌گرفتند. سپهبد هرزی هالوی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل اعلام کرده که حمله ایران «فرصت‌های جدیدی برای همکاری‌ها در خاورمیانه ایجاد کرده است.» انستیتوی مطالعات امنیت ملی که اندیشکده‌ای اسرائیلی است هم اعلام کرده که «ائتلاف منطقه‌ای و بین المللی که در دفع حملات ایران به اسرائیل مشارکت داشت پتانسیل ایجاد یک اتحاد منطقه‌ای علیه ایران را نشان داد.»

پس از آنکه اسرائیل به شکلی محدود به حمله ایران پاسخ داد، دیوید ایگناتیوس، ستون نویس واشنگتن پست نوشت که اسرائیل «مانند رهبر یک ائتلاف منطقه‌ای علیه ایران عمل کرد.» وی در ادامه اظهار داشت، اسرائیل با واکنشی محدود «ظاهرا در حال بررسی منافع متحدان خود در این ائتلاف یعنی عربستان، امارات و اردن بوده است که همگی کمک‌های بی سر و صدایی در جریان حمله هفته گذشته کرده بودند.» به نظر این تحلیلگر مسائل منطقه، این اقدام نشان از یک "تغییر پارادایم برای اسرائیل" دارد که "شکل جدیدی" به خاورمیانه خواهد بخشید.

اما این ارزیابی‌ها ناشی از ذوق زدگی بیش از حد به نظر می‌رسد و نمی‌تواند پیچیدگی چالش‌های منطقه را به تصویر بکشد. مطمئنا با توجه به ماهیت بی سابقه تبادل آتش صورت گرفته بین ایران و اسرائیل در ماه آوریل، استراتژی آینده اسرائیل علیه ایران ممکن است ملاحظات منطقه‌ای را بیش از پیش مد نظر قرار دهد. اما واقعیت‌های منطقه که مانع از همکاری‌ها بین اعراب و اسرائیل می‌شود تغییر چندانی نکرده است. حتی قبل از حمله ۷ اکتبر حماس و جنگ متعاقب آن در غزه، دولت‌های عربی که توافقات ابراهیم را امضا کرده و به عادی سازی روابط با اسرائیل تن داده بودند، از حمایت‌های نتانیاهو از توسعه شهرک‌های اسرائیلی در کرانه باختری و بی تفاوتی وی در قبال تلاش‌های وزرای دست راستی اش برای تضعیف وضعیت موجود در بیت المقدس ناامید شده بودند. مجموعه حملات شهرکت نشینان اسرائیل علیه فلسطینیان در شهر‌های کرانه باختری در بهار ۲۰۲۳ این تنش‌های منطقه‌ای را بیش از پیش شعله ور ساخت. پس از آنکه ارتش اسرائیل در ماه اکتبر عملیات نظامی خود در غزه را آغاز کرد موجب به راه افتادن موجی از اعتراضات در خاورمیانه شد، رهبران عربی بیش از پیش علاقه خود به جانبداری علنی از اسرائیل را از دست دادند، زیرا مطلع بودند که این همکاری علیه می‌تواند به مشروعیت آن‌ها در داخل لطمه بزند.

هیچ بخشی از پاسخ چند کشور عربی به این دور از منازعات بین ایران و اسرائیل نشان نمی‌دهد که این مواضع تغییر قابل توجهی را شاهد بوده است. آن گروه از دولت‌هایی که اسرائیل از آن‌ها به عنوان "اتحاد سنی" یاد می‌کند، در واقع به دنبال برقراری توازن در روابطشان با ایران و اسرائیل، صیانت از اقتصاد و امنیت خود و بیش از همه جلوگیری از بروز یک جنگ منطقه‌ای هستند. اولویت آن‌ها احتمالا همچنان پایان دادن به جنگ ویرانبار غزه و نه تقابل با ایران خواهد بود. با این حال در حالی که تنش‌ها بین ایران و اسرائیل رو به افزایش است، اشتیاق دولت‌های عربی برای سرعت بخشیدن به یکپارچگی منطقه‌ای با اسرائیل بیش از هر زمان دیگری بستگی به تمایل اسرائیل به پذیرش یک دولت فلسطینی دارد.

پیش از حمله ۱۳ آوریل اسرائیل، عربستان و امارات اطلاعاتی را در خصوص حمله‌ای قریب الوقوع با ایالات متحده تبادل کردند. مرکز فرماندهی آمریکا سپس از این اطلاعات برای هماهنگی پاسخ خود با اسرائیل و سایر شرکایش استفاده کرد. اردن به هواپیما‌های ایالات متحده و بریتانیا اجازه داد تا وارد حریم هوایی این کشور شده و پهپاد‌ها و موشک‌های ایرانی را دفع نمایند. گزارش‌های رسانه‌ای اولیه به ویژه در ایالات متحده و اسرائیل تاکید داشتند که یک تلاش گسترده منطقه‌ای موجب خنثی شدن حمله ایران گشته است.

اما خیلی زود روشن شد که نقش اعراب در دفع حمله ایران محدود بوده است. هم عربستان و هم امارات صراحتا هرگونه مشارکت نظامی مستقیم در دفاع از اسرائیل را رد کرده اند. مقام‌های اردنی نیز اظهار داشته اند که این مشارکت برای حفاظت از منافعشان ضروری بوده است. ملک عبدالله دوم تاکید کرده که کشورش برای کمک به اسرائیل اقدام نکرده است.

تلاش‌هایی که دولت‌های عربی برای مقابله با ایران انجام دادند، تقریبا مطمئنا ناشی از تمایل آن‌ها برای حفظ روابطشان با ایالات متحده بوده نه نزدیک‌تر کردن خودشان به اسرائیل. از زمانی که اسرائیل حمله به غزه را آغاز کرده، رهبران عربی از اینکه جو بایدن توفیق چندانی در محدود کردن اقدامات اسرائیل نداشته غافلگیر شده اند. اما آن‌ها همچنان به دنبال تعمیق همکاری‌های خود با واشنگتن هستند. آن‌ها منبع جایگزینی برای امنیتی که آمریکا برایشان فراهم می‌کند نمی‌بینند.

دولت‌های عربی به ویژه دولت‌های حاشیه خلیج فارس از تلاش‌های اسرائیل برای تضعیف توانمندی‌های نیرو‌های نیابتی ایران استقبال می‌کنند. اما آن‌ها به احتمال زیاد مخالف هرگونه حمله مستقیم به ایران خواهند بود که می‌تواند منطقه را که هم اکنون نیز چشم انداز اقتصادی شکننده‌ای دارد بی ثبات نماید و یا منجر به حمله متقابل ایران در منطقه شود. هرچند منقعت دولت‌های عربی در حفظ روابط دفاعی نزدیک با واشنگتن نهفته است، اما آن‌ها نمی‌خواهند به بلوکی بپیوندند که به صراحت علیه ایران و حامیان جهانی اش نظیر روسیه کار می‌کند. آن‌ها ترجیح می‌دهند موازنه‌ای بین روابط مختلف منطقه‌ای و جهانی خود برقرار نمایند، نه اینکه پل‌های پشت سرشان را خراب کنند.

اما به رغم این محدودیت ها، دولت‌های عربی می‌توانند نقشی تعیین کننده در جلوگیری از افزایش بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل ایفا کنند. تقویت خطوط ارتباطی بین دو کشور و برقراری تماس‌هایی برای مدیریت بحران حیاتی‌تر از گذشته است. کشور‌های عربی‌ای که با هر دو طرف رابطه دارند می‌توانند از این روابط برای تشویق به خویشتن داری و کمک به ارسال پیام‌ها بین طرفین استفاده کنند و برای جلوگیری از جنگ و یا کاهش آسیب‌ها در صورت شروع منازعه تلاش نمایند. در بلندمدت برای برقراری ثبات در منطقه، کشور‌های خاورمیانه باید چهارچوب خودشان را برای گفتگو‌های منظمی که مسیر را برای مشارکت هم طرف ایرانی و هم طرف اسرائیلی باز می‌کند ایجاد نمایند. رویارویی اخیر ایران و اسرائیل که دو طرف را به آستانه یک جنگ کامل رساند، نشان دهنده میزان فوریت و ضرورت برقراری چنین دیالوگ‌هایی بود.

اما جهان باید انتظارات خود برای برقراری روابط نزدیک‌تر بین اعراب و اسرائیل را واقع بینانه‌تر کند. همکاری‌های فنی‌ای که دولت‌های عربی و اسرائیل اخیرا در حوزه‌هایی نظیر انرژی و تغییرات اقلیمی داشته اند احتمالا ادامه خواهد داشت. اما نشست‌های مهم منطقه‌ای که علنا تعاملات سیاسی دولت‌های عربی با اسرائیل را تبلیغ می‌کند، تاثیر چندانی نخواهد داشت مگر آنکه اسرائیل به جنگ در غزه خاتمه دهد. تا آن زمان تلاش‌های دولت‌های عربی برای حفظ روابط اقتصادی شان با اسرائیل نیز همچنان محدود باقی خواهد ماند. یک استراتژی کوتاه مدت واقع بینانه‌تر اولویت دهی به حمایت از تلاش‌ها برای میانجیگری وجلوگیری از تنش بیشتر بین ایران و اسرائیل خواهد بود.

دیگر خبرها

  • تصمیم عرب‌ها درمورد تهران و تل آویو چیست؟
  • فارن افرز: از اتحاد عبری-عربی علیه ایران خبری نیست/ همسایگان عربی ایران به دنبال جنگ با تهران نیستند
  • حزب‌الله لبنان: کمک‌های نظامی آمریکا به اسرائیل چراغ سبز حمله به رفح است
  • حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان: ایران در حمله به اسرائیل به کشورهای منطقه هم هشدار داد، هم اطمینان خاطر/ تهران قواعد درگیری با تل آویو را بازتعریف کرد/ همسایگان عربی ایران به دنبال موازنه و مفاهمه با تهران خواهند بود/ توانمندی موشکی ایران
  • بالانسر ایران و اسرائیل
  • روز ۲۰۴ طوفان‌الاقصی| حمله پهپادی به حیفا
  • حمله به اسرائیل عظمت ایران را نشان داد
  • وزیر دفاع: حمله ایران به اسرائیل یک هشدار محدود بود؛ به دنبال جنگ نیستیم
  • وزیر دفاع : حمله ایران به اسرائیل یک هشدار محدود بود / به دنبال جنگ نیستیم
  • وزیر دفاع: حمله ایران به اسرائیل یک هشدار محدود بود /به دنبال جنگ نیستیم